جدول جو
جدول جو

معنی جان نما - جستجوی لغت در جدول جو

جان نما
منطقه ی ییلاقی و مرتفع در ارتفاعات جنوب غربی گرگان که از
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جان نواز
تصویر جان نواز
(دخترانه)
آرامش دهنده جان، محبوب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از میان نما
تصویر میان نما
نمایی از یک شیء که جداگانه فیلم برداری شده و سپس در مرحله تدوین به صحنه مورد نظر اضافه می شود. این شیء می تواند بخشی از صحنه باشد یا نباشد. نمونه ای از شیء موجود در صحنه، ساعتی است که به دیوار صحنه آویزان شده و زمانی را نشان می دهد. نمونه ای از شیء که در صحنه نیست، برجی است که بر فراز آن ساعتی نصب شده و زمان را نشان می دهد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از جان آسا
تصویر جان آسا
دلپذیر، دل پسند، دلخواه، پسندیده، مرغوب، آنچه انسان بپسندد و به آن دل ببندد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جان گزا
تصویر جان گزا
آنچه روح را بیازارد و به آن گزند برساند، گزندرساننده به جان، برای مثال بیا ساقی آن شربت جان فزای / به من ده که دارم غمی جان گزای (نظامی۵ - ۷۸۵)، آسیب رساننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جان فزا
تصویر جان فزا
آنچه باعث نشاط شود، آنچه به انسان روح و روان و نشاط بدهد
آب زندگی، آب چشمه ای در ظلمات که هرکس از آب آن بیاشامد عمر جاویدان پیدا می کند و هرگز نمی میرد و خضر پیغمبر از آن آب نوشیده است، جان افزا، چشمۀ خضر، شربت خضر، عین الحیات، ماالحیاة، آب خضر، چشمۀ حیات، شربت حیوان، چشمۀ حیوان، آب حیات، چشمۀ الیاس، چشمۀ نوش، آب بقا، نوشاب، آب حیوان، چشمۀ زندگیبرای مثال جهان دار یزدان گوای من است / که دیدار تو جان فزای من است (فردوسی۲ - ۲/۷۵۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طاق نما
تصویر طاق نما
نمای دیوار که به شکل طاق ساخته شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جان نثار
تصویر جان نثار
کسی که جان را فدای دیگری کند، آنکه در راه کسی جانبازی و فداکاری کند، من، بنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جان نواز
تصویر جان نواز
آنچه روح و روان را نشاط و آرامش بدهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جهان نما
تصویر جهان نما
ویژگی آنچه تصاویری از جهان نشان می دهد مانند تلویزیون، نقشۀ جغرافیا که زمین را به صورت دو نیمکره نشان می دهد، نشان دهندۀ جهان
فرهنگ فارسی عمید
(نُ / نِ / نَ)
ساعت، تقویم. گاه نامه
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ / دِ)
نمایندۀ دانش. نشان دهنده دانش. عرضه کننده علم، نشان دهنده میزان معلومات و اطلاعات
لغت نامه دهخدا
(گُ سِ / سَ نَنْ دَ / دِ)
که بدن را نشان دهد: جامۀ بدن نما، جامه ای که بدن از پشت آن نشان داده می شود.
- آیینۀ بدن نما، آیینه ای که تمام بدن را نشان می دهد. (ازیادداشتهای مؤلف) ، (اصطلاح بانک محاسبۀ برداشتها و بدهکاریهای مشتری که در ستون بدهکار یادداشت کنند. مقابل بستانکار. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(نُ / نِ / نَ)
ایوانی کم عرض که در جلو اطاق سازند، نمای دیوار بصورت طاق که عرض و پهنائی نداشته باشد
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ نَ)
نجیب الدین ابوابراهیم محمد بن جعفر بن محمد بن نمای حلی ربعی. فقیه شیعی. او شاگرد ابن ادریس و استاد محقق صاحب شرایع است. وفات او به 645 هجری قمری بوده است
نجم الدین جعفر بن محمد فرزند نجیب الدین ابوابراهیم محمد. فقیه و محدث. او راست: کتاب مثیرالاحزان و کتابی در اخبار مختار بن ابی عبیدۀ ثقفی
نجم الدین جعفر بن شمس الدین محمد بن جعفر فرزندزادۀنجم الدین جعفر بن محمد. او راست: کتاب منهج الشیعه
نظام الدین احمدفرزند نجیب الدین ابوابراهیم محمد. از فقهای شیعه
جلال الدین حسن فرزند نظام الدین احمد. فقیه شیعی
لغت نامه دهخدا
پارچۀ تن نما. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). صفت پارچه های نازک که اندام پوشنده از وراء آن آشکار می گردد
لغت نامه دهخدا
تصویری از جان نثار
تصویر جان نثار
کسی که جان را فدای دیگری کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان نمای
تصویر جان نمای
روشن، تابناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهان نما
تصویر جهان نما
نمایش دهنده جهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد نما
تصویر باد نما
آلتی که در بلندی برای تعیین جهت باد نصب کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جا نماز
تصویر جا نماز
سجاده، جامه ای که در آن مهر و تسبیح نهند برای نماز گذاردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدن نما
تصویر بدن نما
آینه ای که تمام بدن را نشان میدهد، جامه بدنما
فرهنگ لغت هوشیار
ایوانی کم عرض که در جلو اطاق سازند، نمای دیوار به صورت طاق که عرض و پهنایی نداشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
((~. نَ یا نُ یا نِ))
نقشه جغرافیا که زمین را به صورت دو نیمکره شمالی و جنوبی نشان می دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جان فزا
تصویر جان فزا
((ی))
افزاینده جان، آن چه که موجب نشاط روان شود، آب حیات، آب زندگانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طاق نما
تصویر طاق نما
((نَ یا نُ))
ایوانی کم عرض که در جلو اطاق سازند، نمای دیوار به صورت طاق که عرض و پهنایی نداشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جان فزا
تصویر جان فزا
آب حیات
فرهنگ واژه فارسی سره
ایوان، نمای طاقی، نمای طاقدار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
برخی، جانباز، جان فدا، فدایی، چاکر، مخلص
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خوش نما، زیبا، خوش ریخت
فرهنگ گویش مازندرانی
خواب نما، خواب نماشدن
فرهنگ گویش مازندرانی
منطقه ای حفاظت شده و دهکده ای ییلاقی در جنوب شرقی کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی
آزمایش کردن، برای بررسی، ارزیابی کردن، بررسی کردن
دیکشنری اردو به فارسی
دانستن
دیکشنری اردو به فارسی